امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flirtatious

flɜrːˈteɪʃəs flɜːˈteɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
اهل لاس‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- an attractive, flirtatious woman
- زن جذاب و پرکرشمه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flirtatious

  1. adjective provocative, teasing
    Synonyms: amorous, arch, come-hither, come-on, coquettish, coy, dallying, enticing, flirty, libidinous, spoony, sportive
    Antonyms: cool, modest, shy, unprovocative

ارجاع به لغت flirtatious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flirtatious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flirtatious

لغات نزدیک flirtatious

پیشنهاد بهبود معانی