امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flitting

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flitted
  • شکل سوم:

    flitted
  • سوم‌شخص مفرد:

    flits

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گذرا، زودگذر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- flitting cheerfulness
- شادابی گذرا
- flitting life
- زندگی زودگذر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flitting

  1. adjective transitory
    Synonyms: ephemeral, evanescent, fleeting, temporary

ارجاع به لغت flitting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flitting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flitting

لغات نزدیک flitting

پیشنهاد بهبود معانی