امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flogging

ˈflɑːɡɪŋ ˈflɒɡɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flogged
  • شکل سوم:

    flogged
  • سوم‌شخص مفرد:

    flogs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
شلاق‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Many people decry flogging.
- بسیاری از مردم شلاق‌زنی را محکوم می‌کنند.
- Singapore still considers graffiti an offense punishable by flogging.
- از نظر دولت سنگاپور، مجازات گرافیتی شلاق‌زنی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flogging

  1. noun lashing
    Synonyms: beating, whipping, thrashing, caning, flagellation, flailing, horsewhipping

ارجاع به لغت flogging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flogging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flogging

لغات نزدیک flogging

پیشنهاد بهبود معانی