امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Floppy

ˈflɑːpi ˈflɒpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    floppier
  • صفت عالی:

    floppiest

معنی

adjective C2
نرم، مسخره‌وار، سست، فلاپی دیسک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد floppy

  1. adjective limp
    Synonyms: drooping, droopy, flabby, flaccid, loose, pendulous, relaxed, sagging, saggy, slack
    Antonyms: erect, stiff

ارجاع به لغت floppy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «floppy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/floppy

لغات نزدیک floppy

پیشنهاد بهبود معانی