امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Floret

ˈflɔːrət ˈflɒrət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    florets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گیاه‌شناسی گل کوچک (به‌ویژه یکی از گل‌های کوچکی که بخشی از یک گل بزرگ‌تر است)
- She plucked a single floret from the daisy and tucked it behind her ear.
- گل کوچکی را از گل مروارید برداشت و پشت گوشش گذاشت.
- The bouquet of flowers was made up of florets in various colors.
- این دسته‌گل از گل‌های کوچکی در رنگ‌های مختلف تشکیل شده بود.
noun countable
غذا و آشپزی گیاه‌شناسی گلچه (قسمت کوچکی از برخی سبزیجات که به شکل گل است و بیشتر در غذا کاربرد دارد)
- The chef carefully arranged the florets of broccoli on the plate.
- سرآشپز گلچه‌های بروکلی را با دقت روی بشقاب چید.
- I added a floret of broccoli to my stir-fry for added texture and flavor.
- گلچه‌ی کلم بروکلی را برای اضافه کردن بافت و طعم به سرخ‌کردنی‌هایم اضافه کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد floret

  1. noun The showy reproductive structure of a plant
    Synonyms: bloom, blossom, floweret, flower

ارجاع به لغت floret

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «floret» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/floret

لغات نزدیک floret

پیشنهاد بهبود معانی