امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flu

fluː fluː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    flus

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
پزشکی آنفولانزا، آنفلوآنزا، فلو
- The flu is spreading rapidly throughout the community.
- آنفولانزا به‌سرعت در حال گسترش در سراسر جامعه است.
- My sister caught the flu and had to stay home for a week.
- خواهرم فلو گرفت و مجبور شد یک هفته در خانه بماند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flu

  1. noun An acute febrile highly contagious viral disease
    Synonyms: influenza, grippe

ارجاع به لغت flu

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flu» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flu

لغات نزدیک flu

پیشنهاد بهبود معانی