امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fluky

ˈfluːki ˈfluːki
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل fluky نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری flukey رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
اتفاقی، شانسی، الله‌بختکی
- We won with a flukey goal.
- با یه گل شانسی برنده شدیم.
- This was a fluky loss.
- اون یه باخت الله‌بختکی بود.
adjective informal
آب و هوا دائماً در حال تغییر، متغیر، ناپایدار (باد)
- fluky wind
- باد ناپایدار
- a flukey breeze
- سبک‌باد (=نسیم) دائماً در حال تغییر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fluky

  1. adjective chance
    Synonyms: accidental, casual, chancy, coincidental, contingent, fortuitous, incalculable, incidental, lucky, odd, uncertain, variable
    Antonyms: certain, designed, planned, sure

ارجاع به لغت fluky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fluky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fluky

لغات نزدیک fluky

پیشنهاد بهبود معانی