امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Flying Boat

    ˈflaɪɪŋboʊt ˈflaɪɪŋbəʊt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      flying boats

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    قایق پرنده (نوعی هواگرد ثابت‌بال و آب‌نشین که دارای بدنه‌ای مخصوص فرود روی سطح آب است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The flying boat landed on the lake.
    - قایق پرنده روی دریاچه فرود آمد.
    - The flying boat's hull allowed it to land and take off from water.
    - بدنه قایق پرنده به آن امکان فرود و برخاستن از آب را می‌داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت flying boat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «flying boat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flying-boat

    لغات نزدیک flying boat

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند