امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Foal

foʊl fəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    foals

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb
کره اسب، توله حیوانات، کره زاییدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The mare foaled.
- مادیان زایید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foal

  1. noun A domestic animal
    Synonyms: colt, filly, young horse, fledgling, offspring

Collocations

ارجاع به لغت foal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foal

لغات نزدیک foal

پیشنهاد بهبود معانی