امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fogy

    ˈfoʊɡi ˈfəʊɡi
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از old fogy or old fogey به‌ جای fogy استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    ( fogey =) آدم عقب‌مانده و کهنه‌پرست، آدم قدیمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - He is an old fogy who can't stand to hear modern music.
    - او آدمی کهنه‌پرست است و تاب شنیدن موسیقی امروزی را ندارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fogy

    1. noun An old-fashioned person who is reluctant to change or innovate
      Synonyms: fossil, fuddy-duddy, mossback, dodo, stick-in-the-mud, square, fogey

    ارجاع به لغت fogy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fogy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fogy

    لغات نزدیک fogy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند