امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Folk

foʊk fəʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    folks

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع folk به‌ جای folks استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
مردم، گروه، قوم، ملت، قوم و خویش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- folk art
- هنر مردمی
- folk songs
- سرودهای مردمی
- the folk in this area
- مردم این ناحیه
- Folks differ in their tastes.
- سلیقه‌ی انسان‌ها فرق دارد.
- I miss my folks.
- دلم برای خویشاوندانم تنگ شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد folk

  1. noun person’s relations, acquaintances
    Synonyms: body politic, clan, community, confederation, culture group, ethnic group, family, general public, group, house, household, inhabitants, kin, kindred, lineage, masses, ménage, nation, nationality, people, population, proletariat, public, race, settlement, society, state, stock, tribe

Collocations

  • one's folks

    (عامیانه) قوم و خویش، خویشاوندان

Idioms

  • just (plain) folks

    (مردم) ساده و بی‌تکلف، بی‌شیله‌پیله، بی‌افاده

ارجاع به لغت folk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «folk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/folk

لغات نزدیک folk

پیشنهاد بهبود معانی