امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Footle

ˈfuːtl̩ ˈfuːtl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
لودگی یا بازی کردن، پایگکوبی، هرزه درایی
- He footled about all day.
- تمام روز را به بطالت گذراند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد footle

  1. verb Be about
    Synonyms: loiter, lounge, lollygag, loaf, lallygag, hang around, mess-about, tarry, linger, lurk, mill-about, mill-around

ارجاع به لغت footle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/footle

لغات نزدیک footle

پیشنهاد بهبود معانی