امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Footman

ˈfʊtmən ˈfʊtmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    footmen

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پیشخدمت (مردی که وظیفه‌اش باز کردن در و سرو غذا و غیره است و اغلب یونیفرم به تن دارد)
- The footman opened the door for the guests.
- پیشخدمت در را برای مهمانان باز کرد.
- The footman politely greeted each guest as they arrived.
- پیشخدمت از هر مهمان که وارد می‌شد مؤدبانه استقبال می‌کرد.
noun countable
سفر قدیمی مسافر پیاده
- The footman's worn-out shoes showed the miles he had traveled on foot.
- کفش‌های کهنه مسافر پیاده نشان می‌داد که او مایل‌ها با پای پیاده سفر کرده است.
- The tired footman stopped to rest on a park bench.
- مسافر پیاده‌ی خسته توقف کرد تا روی نیمکت پارک استراحت کند.
noun countable
سرباز پیاده‌نظام
- The footman bravely charged into battle alongside his comrades.
- سرباز پیاده‌نظام با شجاعت در کنار هم‌رزمانش وارد نبرد شد.
- The footman trained to improve his combat skills.
- سرباز پیاده‌نظام برای بهبود مهارت‌های جنگی‌اش تمرین کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد footman

  1. noun
    Synonyms: man in waiting, liveryman, lackey

ارجاع به لغت footman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/footman

لغات نزدیک footman

پیشنهاد بهبود معانی