امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Foreseen

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    foresaw
  • سوم شخص مفرد:

    foresees
  • وجه وصفی حال:

    foreseeing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پیش‌بینی‌شده، موردانتظار
- the foreseen adverse
- زیان پیش‌بینی‌شده
- the foreseen effect
- نتیجه‌ی موردانتظار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foreseen

  1. adjective anticipated
    Synonyms: predictable, prepared for, expected, likely

ارجاع به لغت foreseen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foreseen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foreseen

لغات نزدیک foreseen

پیشنهاد بهبود معانی