امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forgetfulness

fərˈɡetflnəs fəˈɡetflnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
فراموش‌کاری، فراموشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Her confusion and forgetfulness could be due to an illness.
- سردرگمی و فراموش‌کاری‌اش می‌تواند ناشی از نوعی بیماری باشد.
- He should not be responsible for children because of his forgetfulness.
- او به‌خاطر فراموش‌کاری‌اش نباید مسئول نگهداری از بچه‌ها باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forgetfulness

  1. noun consistent inability to remember
    Synonyms: absentmindedness, abstraction, amnesia, blackout, blank, blockout, carelessness, dreaminess, fugue, heedlessness, hypomnesia, inattention, lapse of memory, laxness, lethe, limbo, loss of memory, negligence, nirvana, oblivion, obliviousness, paramnesia, repression, short memory, suppression
    Antonyms: attentiveness, heed, mindfulness, remembering

لغات هم‌خانواده forgetfulness

ارجاع به لغت forgetfulness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forgetfulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forgetfulness

لغات نزدیک forgetfulness

پیشنهاد بهبود معانی