امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forgotten

fərˈɡɑːtn fəˈɡɒtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    forget
  • گذشته‌ی ساده:

    forgot
  • سوم‌شخص مفرد:

    forgets
  • وجه وصفی حال:

    forgetting

معنی

adverb B1
قسمت سوم فعل Forget

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forgotten

  1. adjective out of one’s mind
    Synonyms: abandoned, blanked out, blotted out, blown over, buried, bygone, clean forgot, consigned to oblivion, disremembered, drew a blank, erased, fell between the cracks, gone, lapsed, left behind, left out, lost, obliterated, omitted, past, past recollection, repressed, slipped one’s mind, suppressed, unrecalled, unremembered
    Antonyms: recalled, recollected, remembered

ارجاع به لغت forgotten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forgotten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forgotten

لغات نزدیک forgotten

پیشنهاد بهبود معانی