امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Former

ˈfɔːrmər ˈfɔːmə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
پیشین، سابق، جلویی، قبلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- in former years
- در سال‌های پیشین
- the former principal of our school
- مدیر پیشین مدرسه‌ی ما
- my former neighbor
- همسایه‌ی سابق من
- his former claims were forgotten
- (مثنوی) رفت از دل دعوی پیشانه‌اش
- Hassan and Hossein are twins, but the former is taller than the latter.
- حسن و حسین دوقلو هستند؛ ولی اولی از دومی بلندتر است.
noun countable
تشکیل‌دهنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد former

  1. adjective previous in time or order
    Synonyms: above, aforementioned, aforesaid, ancient, antecedent, anterior, bygone, departed, earlier, erstwhile, ex-, first, foregoing, late, long ago, long gone, of yore, old, once, one-time, past, preceding, prior, quondam, sometime, whilom
    Antonyms: after, current, ensuing, following, future, present, prospective, subsequent, succeeding

ارجاع به لغت former

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «former» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/former

لغات نزدیک former

پیشنهاد بهبود معانی