امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fortunate

ˈfɔːrtʃnət ˈfɔːtʃnət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more fortunate
  • صفت عالی:

    most fortunate

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
خوشبخت، مساعد، خوش‌شانس، خوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Not everyone who has money is fortunate.
- هرکس که پول دارد، الزاماً سعادتمند نیست.
- I am fortunate enough to have good children.
- نیکبختی من این است که فرزندان خوبی دارم.
- It was a fortunate day.
- روز فرخنده‌ای بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fortunate

  1. adjective having good luck
    Synonyms: advantageous, affluent, auspicious, blessed, born with a silver spoon, bright, charmed, convenient, encouraging, favorable, favored, felicitous, flourishing, fortuitous, gaining, get a break, golden, happy, healthy, helpful, hopeful, in luck, in the gravy, lucky, on a roll, opportune, overcoming, profitable, promising, propitious, prosperous, providential, rosy, sitting pretty, successful, sunny side, thriving, timely, triumphant, victorious, wealthy, well-off, well-to-do
    Antonyms: adverse, sad, unfortunate, unhappy, unlucky, untoward, upset

لغات هم‌خانواده fortunate

ارجاع به لغت fortunate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fortunate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fortunate

لغات نزدیک fortunate

پیشنهاد بهبود معانی