معنی fortune teller به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfɔːrt͡ʃənˈtelər ˈfɔːt͡ʃuːnˈtelə

توضیحات

این لغت به شکل fortune-teller نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری fortune teller رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

فال‌گیر، کف‌بین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The fortune teller predicted that I would have a successful career in the future.

- فال‌گیر پیش‌بینی کرد که در آینده مسیر شغلی موفقی خواهم داشت.

- I don't believe in fortune-tellers.

- به کف‌بین‌ها اعتقادی ندارم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fortune teller

noun person attempting to tell the future

Synonyms: augur, clairvoyant, crystal ball gazer, diviner, medium, mind reader, oracle, palmist, palm reader, predicter, prophet, psychic, seer, soothsayer, spiritualist, tarot reader, tea-leaf reader

ارجاع به لغت fortune teller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «fortune teller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fortuneteller

لغات نزدیک fortune teller

- fortune cookie
- fortune hunter
- fortune teller
- forty
- forty five

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار