امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forwent

fɔːrˈwent fɔːˈwent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل سوم:

    forgone
  • سوم‌شخص مفرد:

    forgoes
  • وجه وصفی حال:

    forgoing

معنی

adverb
زمان گذشته ساده فعل Forgo

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forwent

  1. verb Do without or cease to hold or adhere to
    Synonyms: waived, relinquished, sacrificed, yielded, foreswore, renounced, surrendered, refrained, preceded, abandoned, forfeited, omitted, ceded, neglected, forsook
  2. verb Be earlier in time; go back further
    Synonyms: antedated, anteceded, preceded, predated

ارجاع به لغت forwent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forwent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forwent

لغات نزدیک forwent

پیشنهاد بهبود معانی