امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Freakish

ˈfriːkɪʃ ˈfriːkɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
عجیب‌وغریب، دمدمی، هوس‌ران، سست‌رأی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The addicts looked freakish.
- معتادان قیافه‌های عجیب‌و‌غریبی داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freakish

  1. adjective abnormal, unusual
    Synonyms: aberrant, arbitrary, bizarre, capricious, crazy, erratic, fantastic, far-out, freaky, grotesque, malformed, monstrous, odd, outlandish, outré, preternatural, queer, strange, unconventional, vagarious, wayward, weird, whimsical, wild
    Antonyms: common, general, natural, normal, ordinary, standard, usual

ارجاع به لغت freakish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freakish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freakish

لغات نزدیک freakish

پیشنهاد بهبود معانی