گذشتهی ساده:
fuckedشکل سوم:
fuckedسومشخص مفرد:
fucksوجه وصفی حال:
fuckingشکل جمع:
fucksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گم شدن
(عامیانه) 1- خراب کردن (دستگاه یا چیزی)، به هم زدن
2- (بهویژه روانی و احساسی) گیج کردن، مغشوش کردن
کسچرخ زدن، کسموش چال کردن (تلف کردن زمان برای انجام کارهایی که مهم نیستند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fuck» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fuck