امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fuddy-duddy

ˈfʌdi ˌdʌdi ˈfʌdi ˌdʌdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
ایراد‌گیر، دیر‌خشنود، دیر‌پسند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun plural
امل، قدیمی آیین، کهنه‌اندیش
- His father is quite a fuddy-duddy
- پدرش بسیار امل است.
- fuddy-duddy ideas
- عقاید عهد دقیانوس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fuddy-duddy

  1. noun old-fashion person
    Synonyms: dotard, dull person, fogy, fussbudget, fusspot, fusspot, fussy person, granny, old fart, old fogy, old fogy, old geezer, old maid, old poop, square, square, stick-in-the-mud, stick-in-the-mud, stuffed shirt, stuffed shirt

ارجاع به لغت fuddy-duddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fuddy-duddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fuddy-duddy

لغات نزدیک fuddy-duddy

پیشنهاد بهبود معانی