امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Full-dress

ˈfʊlˌdrɛs ˈfʊlˌdrɛs
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): full dress

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کامل، تمام‌وکمال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The orchestra played a full-dress performance of Beethoven's Symphony No. 9.
- این ارکستر اجرای کاملی از سمفونی شماره ۹ بتهوون را اجرا کرد.
- The actors rehearsed tirelessly for weeks to ensure a flawless full-dress production of Shakespeare's Hamlet.
- این بازیگران هفته‌ها به طور خستگی‌ناپذیر تمرین کردند تا از تولید تمام‌وکمال هملت اطمینان حاصل کنند.
noun
لباس رسمی
- The guests at the wedding were asked to wear full dress.
- از مهمانان عروسی خواسته شد که لباس رسمی بپوشند.
- The ambassador arrived at the state dinner in full dress, complete with a tailored tuxedo and bow tie.
- سفیر با لباس رسمی (تاکسیدوی خوش‌دوخت و پاپیون) به ضیافت شام رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد full-dress

  1. adjective Requiring elegant clothes and fine manners
    Synonyms: formal, dressy, dress, black-tie
  2. noun Formalwear consisting of full evening dress for men
    Synonyms: dress clothes, evening-dress, dress suit, evening-wear, tailcoat, formal dress, tail coat, formals, tails, full feather, white-tie, white tie and tails
  3. adjective Covering all aspects with painstaking accuracy
    Synonyms: all-out, complete, exhaustive, intensive, thorough, thoroughgoing, thoroughpaced

ارجاع به لغت full-dress

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-dress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/full-dress

لغات نزدیک full-dress

پیشنهاد بهبود معانی