امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fumes

    fjuːmz fjuːmz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      fumed

    • شکل سوم:

      fumed

    • وجه وصفی حال:

      fuming

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural C1
    بو، دود، بوی دود، گاز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - paint fumes
    - بوی رنگ
    - cigar fumes
    - دود سیگار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fumes

    1. noun pollution, gas in air
      Synonyms: effluvium, exhalation, exhaust, haze, miasma, reek, smog, smoke, stench, vapor

    ارجاع به لغت fumes

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fumes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fumes

    لغات نزدیک fumes

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار