امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gabble

ˈɡæbl ˈɡæbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gabbled
  • شکل سوم:

    gabbled
  • سوم‌شخص مفرد:

    gabbles
  • وجه وصفی حال:

    gabbling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
سخن ناشمرده، گپ، وراجی، صدای غاز، ناشمرده حرف زدن، غات غات کردن (مثل غاز)، وراجی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Akbar cleared his throat and gabbled through his prayer.
- اکبر سینه‌ی خود را صاف کرد و دعای خود را جویده‌جویده ادا کرد.
- Ducks were gabbling by the side of the pond.
- مرغابی‌ها در کنار استخر قات‌قات می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gabble

  1. verb To talk rapidly, incoherently, or indistinctly
    Synonyms: chatter, babble, jabber, gibber, prate, blab, prattle, twaddle, blather, cackle, chitchat, clatter, piffle, drivel, palaver, gab, gossip, tittle-tattle, rattle, patter, clack, talk, maunder, yak, yap, tattle, blabber
  2. noun Unintelligible or foolish talk
    Synonyms: jabber, babble, blather, blatherskite, double talk, gibberish, jabberwocky, jargon, nonsense, prate, prattle, twaddle, jabbering

ارجاع به لغت gabble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gabble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gabble

لغات نزدیک gabble

پیشنهاد بهبود معانی