امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gavel

ˈɡævl ˈɡævl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
باج، خراج، ربا، بهره‌ی غیر‌مجاز، چکش چوبی حراج‌کنندگان یا رؤسای انجمن‌ها، چکش حراجی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gavel

  1. noun
    Synonyms: hammer, mallet, maul, symbol of office, rent, tribute

ارجاع به لغت gavel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gavel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gavel

لغات نزدیک gavel

پیشنهاد بهبود معانی