امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gelatin

ˈdʒelətiːn ˈdʒelətɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( gelatine ) دلمه، ژلاتینی، سریشم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gelatin

  1. noun An edible jelly (sweet or pungent) made with gelatin and used as a dessert or salad base or a coating for foods
    Synonyms: jelly, agar, dessert, gelatine, isinglass, jell-o, membrane, protein, sericin
  2. noun A thin translucent membrane used over stage lights for color effects
    Synonyms: gel

ارجاع به لغت gelatin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gelatin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gelatin

لغات نزدیک gelatin

پیشنهاد بهبود معانی