امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Generation X

    ˌdʒenə ˈreɪʃn ˈeks ˌdʒenə ˈreɪʃn ˈeks
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از Generation X, Generation Xer, Gen X, Gen Xer, Gen-Xer به‌ جای Generation X استفاده کرد.

    شکل‌های جمع: Gen Xers, Gen-Xers

    سایر نسل‌ها: Lost Generation, Greatest Generation, Silent Generation, baby boomer, Generation Y, Generation Z, Generation Alpha

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    Generation X, نسل ایکس (گروه جمعیتی جانشین نسل انفجار جمعیت و پیش از نسل ایگرگ که در بازه‌ی زمانی سال‌های ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰ متولد شده‌اند)
    نسل ایکس (گروه جمعیتی جانشین نسل انفجار جمعیت و پیش از نسل ایگرگ که در بازه‌ی زمانی سال‌های ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰ متولد شده‌اند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Many members of Generation X grew up in a time of economic and political uncertainty.
    - بسیاری از افراد نسل ایکس در زمان بی‌ثباتی اقتصادی و سیاسی بزرگ شدند.
    - The music and cultural influences of Generation X, such as grunge and hip-hop, continue to have an impact on society today.
    - موسیقی و تأثیرات فرهنگی نسل ایکس، مانند گرانج و هیپ هاپ، همچنان بر جامعه تأثیر می‌گذارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد Generation X

    1. noun generation after baby boom
      Synonyms: GenX, new generation, young blood

    ارجاع به لغت Generation X

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Generation X» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generation-x

    لغات نزدیک Generation X

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند