امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Generous

    ˈdʒenrəs ˈdʒenrəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more generous

    • صفت عالی:

      most generous

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    با‌سخاوت، بخشنده، با گذشت، بلندنظر، گشاده‌دست، دست‌‌ودل‌باز، سخی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - a generous man
    - یک مرد سخاوتمند
    - It was generous of you to lend me the money.
    - گشاده‌دستی شما بود که به من پول قرض دادید.
    adjective
    از حد معمول بزرگتر یا بیشتر، حاصلخیز، پربار
    - a generous portion of food
    - سهم خوراک بیشتر از حد معمول
    - generous rains
    - باران‌های وافر
    - Gillan's generous farms
    - روستاهای حاصلخیز گیلان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد generous

    1. adjective giving, big-hearted
      Synonyms:
      kind good fair charitable helpful willing generous considerate thoughtful benevolent unselfish altruistic hospitable honest honorable just equitable acceptable easy reasonable tolerant moderate big greathearted kindhearted kindly liberal munificent magnanimous big-hearted beneficent noble lofty open-handed free bountiful bounteous lavish profuse unstinting ungrudging unsparing prodigal philanthropic soft-touch excellent
      Antonyms:
      selfish mean greedy stingy miserly
    1. adjective plentiful
      Synonyms:
      abundant ample full large copious rich plenteous bountiful liberal lavish overflowing galore handsome aplenty bounteous affluent wealthy luxuriant unstinting dime a dozen no end no end in sight stinking with
      Antonyms:
      wanting depleted

    لغات هم‌خانواده generous

    • adjective
      generous

    ارجاع به لغت generous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «generous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generous

    لغات نزدیک generous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی