امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Genesis

    ˈdʒenɪsɪs ˈdʒenɪsɪs ˈdʒenɪsɪs ˈdʒenɪsɪs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      geneses

    معنی

    noun
    پیدایش، تکوین، تولید، طرز تشکیل، کتاب پیدایش (تورات)، پسوند به‌معنی ایجاد‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد genesis

    1. noun beginning, creation
      Synonyms:
      start origin source inception commencement creation birth formation opening outset generation root dawn dawning propagation engendering alpha provenance provenience
      Antonyms:
      end conclusion finish finale

    ارجاع به لغت genesis

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «genesis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/genesis

    لغات نزدیک genesis

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی