امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Germination

ˌdʒərməˈneɪʃn̩ ˌdʒɜːmɪˈneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    germinations

معنی

noun
رویش، جوانه‌زنی، سبز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد germination

  1. noun The process whereby seeds or spores sprout and begin to grow
    Synonyms: sprouting

ارجاع به لغت germination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «germination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/germination

لغات نزدیک germination

پیشنهاد بهبود معانی