معنی get at به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

انتقاد کردن، نکوهش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

phrasal verb

مقصود داشتن، اشاره کردن

- What are you getting at?

- منظورت چیست؟

phrasal verb

رسیدن، دست یافتن

- I was determined to get at the truth.

- برای رسیدن به حقیقت مصمم بودم.

phrasal verb

(با تهدید یا تطمیع) تحت‌ تأثیر قرار دادن، وادار کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get at

phrasal verb attain

Synonyms: access, achieve, acquire, arrive, ascertain, gain access, get hold of, reach

Antonyms: lose, miss, pass
phrasal verb mean, intend

Synonyms: aim, hint, imply, lead up to, purpose, suggest
phrasal verb Understand or ascertain by investigation
phrasal verb Attack verbally or physically; to annoy
phrasal verb Persuade by intimidation
phrasal verb Contact someone

ارجاع به لغت get at

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «get at» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-at

لغات نزدیک get at

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی