امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Get Down To

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
پرداختن، مشغول شدن (به کاری)، شروع به انجام کاری کردن
- Let's get down to details!
- بیایید به جزئیات بپردازیم!
- If you want to lose weight, you need to get down to exercising regularly.
- اگر می‌خواهی وزن کم کنی، باید به‌طور منظم به ورزش بپردازی.
- We should get down to cleaning the house before the guests arrive.
- پیش از آمدن مهمان‌ها باید به تمیز کردن خانه مشغول شویم.
- It's time to get down to studying for your exams if you want to pass.
- اگر می‌خواهید که در امتحان قبول شوید، وقت آن رسیده است که درس بخوانید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get down to

  1. phrasal verb Start working seriously

ارجاع به لغت get down to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get down to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-down-to

لغات نزدیک get down to

پیشنهاد بهبود معانی