امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Get The Ball Rolling

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از set the ball rolling و start the ball rolling نیز استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom C2
شروع کردن، دست‌به‌کار شدن، به راه انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- To get the ball rolling, I’ll send out the invitations for the event.
- برای شروع، من دعوت‌نامه‌های رویداد را ارسال می‌کنم.
- If we want to achieve our goals, we need to get the ball rolling right now.
- اگر می‌خواهیم به اهدافمان برسیم، باید همین الان شروع کنیم.
- The initial investment from the sponsor set the ball rolling for the entire campaign.
- سرمایه‌گذاری اولیه از طرف حامی مالی، کمپین را به راه انداخت.
- Let’s start the ball rolling by discussing our ideas for the new campaign.
- بیایید با بحث کردن درباره‌ی ایده‌هایمان برای کمپین جدید دست‌به‌کار شویم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get the ball rolling

  1. idiom to do something that starts an activity, or to start doing something in order to encourage other people to do the same

ارجاع به لغت get the ball rolling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get the ball rolling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-the-ball-rolling

لغات نزدیک get the ball rolling

پیشنهاد بهبود معانی