امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Gift Wrap

    ˈɡɪft ˌræp ˈɡɪft ˌræp ˈɡɪft ˌræp ˈɡɪft ˌræp ˈɡɪft ˌræp ˈɡɪft ˌræp
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل دیگر نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): gift-wrap


    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    gift wrap, کاغذ کادو
    کاغذ کادو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - I threw away the gift wrap.
    - کاغذ کادو را دور ریختم.
    - She sells gift wrap.
    - او کاغذ کادو می‌فروشد.
    noun uncountable
    کادوپیچی، بسته‌بندی کادو (با کاغذ کادو)
    - The gift wrap section of the store was filled with a variety of colorful papers and ribbons.
    - قسمت بسته‌بندی کادو در فروشگاه پر از انواع کاغذ و روبان‌های رنگارنگ بود.
    - The store offers free gift wrap for any purchase made during the holiday season.
    - این فروشگاه برای هر خریدی که در فصل تعطیلات انجام شود، کادوپیچی را به‌طور رایگان انجام می‌دهد.
    verb - transitive
    کادوپیچ کردن (با کاغذ کادو)
    - She asked the store clerk to gift wrap the necklace she had just purchased.
    - او از کارمند فروشگاه خواست که گردنبند تازه‌خریداری‌شده را کادوپیچ کند.
    - Can you please gift-wrap this book for me?
    - آیا می‌توانید این کتاب را برای من کادوپیچ کنید؟
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gift wrap

    1. noun decorative wrap
      Synonyms: wrap, wrapping, wrapping paper

    ارجاع به لغت gift wrap

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gift wrap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gift-wrap-2

    لغات نزدیک gift wrap

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار