امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gipsy

ˈdʒɪpsi ˈdʒɪpsi ˈdʒɪpsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( gypsy ) کولی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gipsy

  1. noun One of nomadic Caucasoid people
    Synonyms: wanderer, rover, vagabond
  2. noun A member of a people with dark skin and hair who speak Romany and who traditionally live by seasonal work and fortunetelling; they are believed to have originated in northern India but now are living on all continents (but mostly in Europe, North Africa, and North America)
    Synonyms: gypsy, romany, Rommany, romani, roma, bohemian
  3. noun A laborer who moves from place to place as demanded by employment
    Synonyms: gypsy, itinerant

ارجاع به لغت gipsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gipsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gipsy

لغات نزدیک gipsy

پیشنهاد بهبود معانی