معنی glamorous به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈɡlæmərəs ˈɡlæmərəs

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more glamorous
صفت عالی:
most glamorous

توضیحات

همچنین glamourous نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار glamorous رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پرزرق‌وبرق، چشم‌نواز، مسحور کننده، شیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a glamorous lifestyle

- سبک‌ زندگی چشم‌نواز

- a glamourous life

- زندگی پرزرق‌وبرق

adjective

بسیار جذاب و سکسی (داشتن زیبایی یا جذابیتی که از نظر جنسی جذاب باشد)

- a glamorous woman

- زن بسیار جذاب و سکسی

- a glamourous actress

- بازیگر سکسی و جذاب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glamorous

adjective sophisticated in style

Synonyms: alluring, attractive, bewitching, captivating, charismatic, charming, classy, dazzling, drop-dead gorgeous, elegant, enchanting, entrancing, exciting, fascinating, flashy, foxy, glittering, glossy, looking like a million, lovely, magnetic, nifty, prestigious, righteous, seductive, siren, smart

Antonyms: dull, lackluster, ugly, unglamorous, unsophisticated

ارجاع به لغت glamorous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «glamorous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glamorous

لغات نزدیک glamorous

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی