امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Glittery

ˈɡlɪtəri ˈɡlɪtəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
درخشان، پرتلألو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glittery

  1. adjective Having brief brilliant points or flashes of light
    Synonyms: sparkly, aglitter, coruscant, fulgid, glinting, glistering, glittering, scintillant, scintillating

ارجاع به لغت glittery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glittery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glittery

لغات نزدیک glittery

پیشنهاد بهبود معانی