امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Glutinous

ˈɡluːt̬nəs ˈɡluːtɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
چسبناک، لزج، چسبنده، سریشمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glutinous

  1. adjective Having a heavy, gluey quality
    Synonyms: mucilaginous, viscid, viscous, gluey, viscose, gummy, pasty, sticky

ارجاع به لغت glutinous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glutinous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glutinous

لغات نزدیک glutinous

پیشنهاد بهبود معانی