امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Going-over

    ˌɡoʊɪŋˈoʊvər ˌɡoʊɪŋˈoʊvər ˌɡəʊɪŋˈəʊvə ˌɡəʊɪŋˈəʊvə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun
    (آمریکا - عامیانه) کتک‌زنی، عیب‌جویی شدید

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun
    (آمریکا - عامیانه) بررسی دقیق
    - He gave the engine a going-over.
    - موتور را به‌دقت بازبینی کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد going-over

    1. noun A severe scolding
      Synonyms: castigation, earful, bawling-out, chewing-out, upbraiding, dressing-down
    2. noun The act of examining carefully
      Synonyms: check, checkup, examination, inspection, perusal, scrutiny, study, view

    ارجاع به لغت going-over

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «going-over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/going-over

    لغات نزدیک going-over

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی