امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Gram

    ɡræm ɡræm
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      grams

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی gramme است.

    معنی‌ها

    noun countable A2
    انگلیسی آمریکایی گیاه‌شناسی نخود، یکجور باقلا، نخود آبگوشتی، نخود سفید، هر یک از گیاهان تیره ی نخود که به عنوان علوفه به کار می رود (به ویژه خلر)
    لیست واژگان گیاه شناسی به انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun countable
    یک هزارم کیلو گرم، (واحد وزن) گرم (که معادل یک بیست و هشتم اونس یا معادل وزن یک سانتیمتر مکعب آب مقطر به حرارت چهار درجه ی سانتیگراد است)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gram

    1. noun A metric unit of weight equal to one thousandth of a kilogram
      Synonyms: gramme, gm, g
    2. noun Danish physician and bacteriologist who developed a method of staining bacteria to distinguish among them (1853-1938)
      Synonyms: Hans C. J. Gram

    ارجاع به لغت gram

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gram

    لغات نزدیک gram

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی