امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gran

ɡræn ɡræn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(عامیانه) مخفف: مادر‌بزرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gran

  1. noun The mother of your father or mother
    Synonyms: grandma, grandmother, granny, grannie, nan, nanna

ارجاع به لغت gran

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gran» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gran

لغات نزدیک gran

پیشنهاد بهبود معانی