امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grazing

American: ˈɡreɪzɪŋ British: ˈɡreɪzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    grazed
  • شکل سوم:

    grazed
  • سوم‌شخص مفرد:

    grazes

معنی

noun
چرا، علف چری، علف‌چرانی‌، چراگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grazing

  1. adjective browsing
    Synonyms: battening, cropping, feeding, gnawing, nibbling, biting, uprooting, pasturing, foraging, eating, champing, munching, masticating, ruminating
  2. adjective keeping livestock on the range
    Synonyms: herding, pasturing, feeding, ranging

ارجاع به لغت grazing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grazing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grazing

لغات نزدیک grazing

پیشنهاد بهبود معانی