امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Greater

ˈɡreɪtər ˈɡreɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت عالی:

    greatest

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
بزرگتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
شهر و حومه و شهرک‌های اطراف آن
- Greater Tehran has a population of over 15 million.
- تهران بزرگ بیش از 15 میلیون جمعیت دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد greater

  1. adjective Much more than half
    Synonyms: better, best, larger, largest, most
  2. adjective Excellent, skillful
    Synonyms: hotter, neater, groovier, niftier, keener, cooler, dreamier, dandier, diviner
    Antonyms: poorer, weaker
  3. adjective Carrying a developing fetus within the uterus
    Synonyms: bigger
  4. adjective Greater in size or importance or degree
    Synonyms: larger, bigger, tidier, vaster, heavier, huger, healthier, better, grander
    Antonyms: lesser, shorter, littler
  5. adjective Very good
    Synonyms: dandier, grander, niftier, nobler, neater, keener, lordlier, groovier, higher, finer, statelier
    Antonyms: weaker
  6. adjective Large in quantity or number:
    Synonyms: larger

ارجاع به لغت greater

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «greater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/greater

لغات نزدیک greater

پیشنهاد بهبود معانی