امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Greeting

ˈɡriːtɪŋ ˈɡriːtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    greeted
  • شکل سوم:

    greeted
  • سوم‌شخص مفرد:

    greets
  • شکل جمع:

    greetings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
احترام، درود، سلام، سلام‌کننده، احترام‌کننده، تبریک، (در جمع) تبریکات، درود، تهنیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The greeting he received was warm and sincere.
- خوش آمدی که نسبت به او شد گرم و صمیمانه بود.
- Nowruz greetings
- تبریکات نوروز
- Give my greetings to your father.
- سلام مرا به پدرتان برسانید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد greeting

  1. noun welcome; message of kindness
    Synonyms: accosting, acknowledgment, address, aloha, attention, best wishes, blow, card, ciao, compellation, compliments, good wishes, hail, hello, heralding, hi, highball, high five, how-do-you-do, howdy, letter, nod, note, notice, ovation, reception, regards, respects, rumble, salaam, salutation, salute, speaking to, testimonial, ushering in, what’s happening
    Antonyms: farewell, goodbye

ارجاع به لغت greeting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «greeting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/greeting

لغات نزدیک greeting

پیشنهاد بهبود معانی