معنی gride به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ɡraɪd ɡraɪd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

خرش خرش کردن، خرش خرش صدا دادن (مثلاً با خراشاندن میخ روی صفحه‌ی فلزی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The old door hinges grided loudly whenever the door was opened or closed.

- لولاهای در قدیمی هر زمان که در باز یا بسته می‌شد با صدای بلند خرش خرش می‌کردند.

- The skateboarder's wheels grided against the pavement as he executed a sharp turn.

- چرخ‌های اسکیت‌بوردسوار سوار هنگام انجام چرخش تند روی پیاده‌رو خرش خرش صدا دادند.

noun

خرش‌خرش (صدای خراش)

- The gride of the car tires against the pavement echoed through the empty street.

- خرش‌خرش لاستیک‌های ماشین در پیاده‌رو در خیابان خالی از مردم طنین‌انداز شد.

- The gride of the saw against the wood made it difficult to concentrate in the workshop.

- خرش خرش اره روی چوب تمرکز را در کارگاه دشوار می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت gride

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «gride» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gride

لغات نزدیک gride

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی