امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grout

ɡraʊt ɡraʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
آرد خشن، ملاط رقیق، دوغاب، تفاله، (در جمع) بلغور، قطعات کوچک و نامنظم سنگ، دوغاب (بین آجرها) ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت grout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grout

لغات نزدیک grout

پیشنهاد بهبود معانی