امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gruel

ˈɡruːəl ˈɡruːəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آماج، فرنی، حریره، تنبیه، فرسوده کردن، عاجز کردن، ناتوان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gruel

  1. noun
    Synonyms: mush, potage

ارجاع به لغت gruel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gruel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gruel

لغات نزدیک gruel

پیشنهاد بهبود معانی