امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Gung-ho

    ˌɡʌŋˈhoʊ ˌɡʌŋ ˈhəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (آمریکا - عامیانه) مشتاق، پرشوروهیجان، خواهان، هواخواه، علاقمند، دیوانه، شیفته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Unaware of the trip's dangers,he was gung-ho.
    - چون از مخاطرات سفر بی‌اطلاع بود، نسبت به آن شوروهیجان داشت.
    - I have a grandson who is gung-ho for football.
    - نوه‌ای دارم که دیوانه فوتبال است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gung-ho

    1. adjective full of enthusiasm
      Synonyms: aggressive, anxious, ardent, banzai, can-do, dedicated, eager, energetic, enthused, enthusiastic, excited, extremely enthusiastic, fanatical, fired up, fired up, intense, keyed up, lively, passionate, proactive, spirited, take-charge, zealous

    ارجاع به لغت gung-ho

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gung-ho» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gung-ho

    لغات نزدیک gung-ho

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی